این نوع هدایا هم بسیار مؤثرند چرا که به فرد هدیهگیرنده امکان گزینش میدهند و او خودش میداند که اعتبار را چگونه هزینه کند. البته سطح اندک اعتبار در این موارد ممکن است مسألهساز باشد. و مفتوح فراموش نکنید پول نقد سایر هدیه نیست و برای همیشه حذف شده است. نقطه سرخط!
علاوه بر اینها هدایا پروا به سررسید مناسب برای هدیه دادن ملاحظات دیگری هم دارند.
شناخت کارمندان: بسیاری از شرکتها نگران جنبههای تبعیضآمیزی هستند که ممکن است جزو پیامدهای هدیه دادن به یک کارمند باشد و در کل، برگزیدن یک فرد ویژه هم همیشه سخت است. به همین دلیل بودجهای در گزین کردن مدیران شرکتها پیمان میگیرد الی در این مقوله خرج شود. وقتگذاری فراوان برای اجرای یک پروژه، خوشنودی بخشیدن به مشتری و اقدامات صرفهجویانه میتواند جزو موارد پسندیده برای هدیه دادن باشد. در این موارد هم باید به تناسب هدیه و هدیهگیرنده توجه داشت.
مشتریان: به هدیه، هدیهگیرنده و به اخلاقیات سازمان پروا کنید. با گزینش مشتری، اکنون باید به گونه هدیه و نحوه ارسال آن پروا داشته باشید. بین نیروی فروش و مشتری باید رابطه باشد. اگر هدیه را افرادی از شرکت به مشتری بدهند که با او در پیوستگی مستقیم بودهاند، تأثیر بهتری خواهد داشت. برای مشتری بسیار جالب خواهد بود که ببیند از بخش خدمات مشتری یک شرکت، هدیه اخذ میکند.
هدیه؛ نگاهی متفاوت
کاسه جایی رود که مفتوح آرد قدح!
انتقال یک جانبه پول، اموال و چیزهای دیگر به گیرنده از سوی یک دهنده که ظاهراً نباید بعد از دادن آنها ادعایی نسبت به گیرنده داشته باشد.
خوب این میتواند یک تعریف از هدیه دادن باشد. نکتهای که در این تعریف هست، بر فقدان هیچ پیششرطی پایدار است، یعنی هدیهدهنده نباید هیچ پیششرطی برای دادن هدیه وضع کند.
اما گاهی وقتها، برخی از هدایای تبلیغاتی ممکن است طرف روبرو را یعنی طرف هدیهگیرنده را وادار به حمایت از مثلاً یک محصول یا یک خدمت و یا یک برنامه کند (در این چهره باز هم میتوان به آن هدیه گفت؟!)
و باز گاهی وقتها، بعضی از هدایا هم ممکن است هدیهگیرنده را مکلف به عمل متقابل سازد و به سایر زبان او را وادار کند که در همچشمی و چشم وهمچشمی با هدیهدهنده، او هم متقابلاً هدیهای بخرد و این هدیه گرانقیمتتر از هدیه هدیهدهنده هم باشد.
در این حالت میتوان گفت هدیه دادن نه از سر مهر و علاقه بلکه اساساً نوعی سمبول(لاتین) است که در یک حالت نمادین متقابل و در محیطی سمبولیک رد و بدل میشود و بیشتر به یک فضای اقتصادی شبیه است الی فضایی مبتنی بر روابط خالص انسانی.
به عبارت بهتر در چنین حالاتی، هدیهگیرنده باید آن را در چارچوب درآمد خود هضم و درک کند و به فکر جایگزین آن برای گسیل داشتن به میدان طرف روبرو باشد و به دیگر کلام فکر وثیقه مالی اخذ آن را از همان لحظات اول استجابت آن، لحاظ کند و به همین خاطر است که جستار در قالب سازمانی به تخصیص بودجه برای هدیه دادن ختم میشود و هدیه میشود یک مقوله کاملاً اقتصادی و با حساب و کتاب و به راستی آدم را به یاد این ضربالمثل سرشناس میاندازد: که کاسه جایی رود که مفتوح آرد قدح!
شما که هدیه میدهید به این موضوعات چطور نگاه میکنید؟
- هدیه شما علامت پروا به طرف روبرو است یا عاملی که قدرت و مکنت شما را به رخ هدیهگیرنده میکشاند؟
- هدیه شما طرف را به نگرانی از نقض قواعد بازی میکشاند یا اینکه به او آرامشخاطر میدهد؟
- شما دارید هدیه میدهید، یا اجرت رفتار موردنظرتان را از طرف هدیهگیرنده؟
- و سرانجام مفتوح میتوان پرسید که دارید هدیه میدهید یا قرض؟ سایر هدیهگیرنده را شیفته خودتان میکنید یا وامدار خودتان؟ دارید به سایرین راه و رسم حیات کردن را میآموزید یا راه و رسم وابستگی به دیگران را؟
درباره این سایت